خانه اخبار و مقالات چگونه مثل نوابغ بیاندیشیم؟

چگونه مثل نوابغ بیاندیشیم؟

navabegh-bi-andishimسالیان سال، پژوهشگران بسیاری كوشیده ‌اند تا از طریق تحلیل ‌های آماری معمای نبوغ را روشن كنند. دانش ‌پژوهان كوشیده ‌اند تا ارتباط بین هوش و نبوغ را بسنجند.

نتیجه این بوده است كه هوش، نمی‌ تواند به تنهایی موجب نبوغ گردد. ضریب هوشی بسیاری از فیزیكدانان به مراتب بالاتر از ریچارد فاینمن (برنده جایزه نوبل) است، در حالی كه او با ضریب هوشی حدود 122 نبوغی شگفت ‌انگیز از خود نشان داد. در واقع نابغه كسی نیست كه در آزمون ‌های دانشگاهی رتبه‌ ی اول را كسب می ‌كند، یا ضریب هوشی فوق ‌العاده بالایی دارد.

بعد از مطالعات روان‌ شناسی جوی گولفورد (در دهه 1960)، كه به‌خاطر رویكرد علمی ‌اش به موضوع خلاقیت معروف شده است، روان‌ شناسان به این نتیجه رسیدند كه خلاقیت و هوش ماهیت ‌های متـفاوتی دارند. انسان می ‌تواند بـسیار بـاهوش باشـد ولی خـلاق نباشد و بر ‌عكس می‌ تواند بسیار خلاق باشد ولی چندان باهوش نباشد.

خلاقیت در برابر بازآفرینی
ما عموماً به روش بازآفرینی؛ یعنی بر مبنای مسایل مشابهی كه در گذشته با آنها مواجه شده ‌ایم، تفكر می‌ كنیم. زمانی كه با مسأله‌ای روبرو می‌ شویم، آن را به قالبی می ‌بریم كه قبلاً جواب داده است. از خود می ‌پرسیم: "برای حل این مسأله، چه چیزی را قبلاً در زندگی، تحصیل یا كار خود آموخته‌ ام؟"، سپس به روشی تحلیلی، مطمئن ‌ترین روشی را كه در تجربیات گذشته ‌مان مؤثر بوده، انتخاب كرده و بقیه را حذف می ‌نماییم. آنگاه در چارچوبی كاملاً مشخص به حل مسأله می ‌پردازیم. در مقابل، نوابغ به روشی آفرینش‌ گرانه می ‌اندیشند نه بازآفرین. آن ‌ها وقتی با مسأله ‌ای مواجه می ‌شوند، به جای اینكه بپرسند "دیگران تا به‌ حال چه روشی را برای حل این مسأله به من آموخته ‌اند؟" از خود می ‌پرسند: "به چند روش می ‌توانم به آن نگاه كنم؟"، "چگونه می‌ توانم به روشی نو به آن بنگرم؟" و "به چند روش مختلف می ‌توانم آن را حل كنم؟". آن ‌ها با پاسخ ‌هایی بسیار متفاوت، بعضاً غیرمتعارف و حتی منحصربه ‌فرد، به مسأله جواب می ‌دهند.
از اینشتین پرسیدند: فرق تو با یك فرد معمولی چیست؟ او گفت: «اگر از فردی معمولی بخواهید سوزنی را در انبار كاه بیابد، او با اولین سوزنی كه می‌ یابد كار را پایان می ‌دهد و زحمت جستجوی كل انبار كاه برای یافتن تمامی سوزن ‌های ممكن را به خود نمی‌ دهد. اما من تمام انبار را می‌ گردم تا همه‌ ی سوزن‌ های ممكن را پیدا كنم!»
نكته قابل ‌توجه این است كه تفكر بازآفرین، جمود فكری افراد را تشدید می‌ كند. در واقع ما به همین علت غالبا" در برخورد با مسایل جدیدی كه مشابه تجربیات گذشته است ولی عمق ساختاری آن با مسایلی كه قبلاً با آن‌ ها مواجه شده ‌ایم متفاوت است، با شكست مواجه می ‌شویم.
سوئیسی ‌ها طی چندین قرن، صنعت ساعت‌ سازی را در سیطره خود داشتند ولی وقتی ساعت‌ های الكترونیكی برای اولین بار در همایش جهانی ساعت معرفی شد، از سوی تمامی ساعت‌ سازان سوئیسی رد شد. آنان بر مبنای تجربیات گذشته خود معتقد بودند كه ساعت ‌های الكترونیكی، نمی توانند ساعت ‌های آینده باشند؛ چرا كه این ساعت ‌ها با باتری كار می ‌كردند و یاتاقان، شاه ‌فنر و چرخ دنده نداشتند.
همگی ما، مجموعه ‌ای غنی از ایده‌ ها و مفاهیم در وجود خود داریم كه بر پایه تجربیات گذشته ‌مان شكل گرفته ‌اند و ما را قادر می ‌سازند تا زنده بمانیم، ولی اگر ما نیز خود را برای تغییر مهیا نكنیم، ایده ‌های معمولمان به مرور زمان كهنه می ‌شوند و مزایای خود را از دست می ‌دهند. نهایتاً اینكه، در میدان رقابت از حریفان شكست می‌ خوریم و از میدان بیرون می ‌رویم.

روش‌ های فكری نوابغ
پـژوهشگران بسیاری قـصد تـوصیف و مستندسـازی روش تـفكـر نـوابـغ را داشته ‌اند. آنـان بـا مطالعه و بـررسی دفـترچـه ‌های خاطـرات، مكالـمات و ایـده ‌های بـزرگترین متفكران جـهان كـوشیده ‌اند تـا راهبـردهای ویژه تـفكر نوابغ و الگوهای فـكری آنـان را كشـف نمایند.
اكنون، هشت مورد از راهبردهایی را كه در الگوهای اندیشه نوابغ خلاق (در تاریخ علم، هنر، و صنعت) مشترك است، شرح می‌‌ دهیم:
1. نوابغ از دریچه‌ های مختلف به مسأله نگاه می‌ كنند. نوابغ اغلب به دنبال یافتن نگرش ‌هایی جدید هستند كه دیگران آن ‌ها را برنگزیده ‌اند. لئوناردو داوینچی معتقد بود كه برای كسب دانش راجع به قالب یك مسأله، باید یاد بگیریم كه چگونه آن را از راه های گوناگون بازسازی كنیم. او اعتقاد داشت كه اولین نگرش ما به یك مسأله به ‌شدت تحت تأثیر نگرش معمول و روزمره‌ مان است. او مسأله خود را ابتدا از یك نگاه، بعد از نگاهی دیگر و بعد از نگاه‌ های دیگر بازسازی می‌ كرد. با هر تغییر، درك او از اصل مسأله عمیق ‌تر می ‌شد.
2. نوابغ افكار خود را به تصویر می‌ كشند. نوابغ به‌ دنبال افزایش مهارت ‌های تصویری (دیداری) و تجسمی خود می‌ روند تا بتوانند اطلاعات را به روش ‌های مختلف نمایش دهند. وقتی اینشتین با مسأله‌ای مواجه می ‌شد، همواره لازم می ‌دید تا موضوع خود را به تمامی روش ‌های ممكن (همچون نمودارها) فرموله نماید. او ذهنی بسیار تصویری داشت و به ‌جای اندیشیدن در چارچوب ‌های خشك استدلال‌ های ریاضی و گویشی، در قالب گزاره ‌های تصویری و فضایی فكر می كرد.
3. نوابغ زیاد تولید می كنند. یكی دیگر از ویژگی ‌های متمایز نوابغ، باروری و استعداد تولید سرشار آنان است. توماس ادیسون 1093 اختراع ثبت نموده و همچنان سرآمد مخترعین است. او برای تضمین بهره ‌وری گروهش، برای همه اعضا سهمیه ایده تعیین كرده بود. سهمیه شخصی خود او، حداقل یك اختراع كوچك در هر 10 روز و یك اختراع بزرگ در هر 6 ماه بوده است.
"یوهان سباستین باخ" حتی اگر مریض یا بی ‌حال بود هر هفته‌ یك آواز می‌ سرود. موتزارت نیز بیش از 6000 قطعه موسیقی خلق كرد. اینشتین هم اگرچه بیشتر به ‌خاطر مقاله خود در باب نسبیت مشهور است، ولی 248 مقاله دیگر نیز منتشر كرده است. در مطالعه‌ای كه روی 2036 دانشمند انجام شد معلوم شد كه معتبرترین دانشمندان فقط آثار گرانقدر خلق نكرده ‌اند، بلكه انبوهی از كارهای بد و نامطلوب نیز داشته ‌اند و در نهایت، كار اصلی آنها از میان این حجم عظیم تولیدات سر برآورده است.
4. نوابغ، تركیباتی بدیع می‌ آفرینند. یك نابغه همچون یك كودك بسیار بازیگوش كه با مجموعه ‌ای از بلوك ‌های ساختمانی سرگرم می ‌شود، دایماً در حال تجزیه و تركیب ایده ‌ها، تصاویر و افكار به روش ‌های مختلف در ضمیرهای خودآگاه وناخودآگاه خویش است. "گروگر مندل" كشیش اتریشی توانست از تركیب ریاضیات و زیست ‌شناسی، قوانین وراثت را كه علم ژنتیك نوین بر پایه آن بنا شده استخراج كند.
5. نوابغ، روابط بین چیزها را پیدا می ‌كنند. نوابغ قادرند موضوعات نامرتبط را كنار هم بگذارند. این توانایی در بهم ربط دادن مقولات مجزا، آنان را قادر می ‌سازد تا چیزهایی را ببینند كه دیگران نمی‌ توانند ببینند.
داوینچی سعی كرد تا رابطه ‌ای بین صدای زنگ و سنگی كه در آب می ‌افتد ایجاد كند. این نكته باعث كشف این اصل شد كه صدا همچون موج حركت می ‌كند. ساموئل مورس (مخترع تلگراف) نمی‌ توانست برای انتقال پیام‌ های تلگراف از یك قاره به قاره دیگر راهی پیدا كند، تا اینكه روزی مشاهده كرد اسب‌ های چاپار را در ایستگاه ‌ها تعویض می ‌كنند و كوشید تا ارتباطی بین ایستگاههای اسب ‌های چاپار و سیگنال ‌های قوی تلگراف پیدا كند و به این ترتیب بود كه ایده ایستگاه‌ های تقویت كننده بین راه، سر برآورد.
6. نوابغ به تضادها می ‌اندیشند. فیزیكدان و فیلسوف معروف دیوید بوهم، معتقد بود افكار نوابغ می ‌تواند بین مقولات متضاد یا موضوعات ناسازگار چرخش كند. فیزیكدان معروف، نیلز بوهر اعتقاد داشت معلق بودن ذهن امكان می ‌دهد تا ذكاوتی فرای تفكر ساده وارد عمل شود و قالبی نو خلق نماید. این چرخش و گردش ما بین تضادها، شرایطی را ایجاد می‌ كند كه ذهن شما آزادانه به زوایای جدید دست یابد.
7.نوابغ، استعاری می ‌اندیشند. ارسطو، استعاره را نشانه نبوغ می ‌دانست و معتقد بود فردی كه می‌ تواند شباهت ‌های دو مقوله متفاوت هستی را درك كرده و بین آن ‌ها پیوند برقرار كند، گوهری گرانقدر در اختیار دارد. اگر چیزهایی نا مشابه، از چند منظر و رویكرد مشابه باشند، از مناظر دیگر نیز می‌ توانند مشابه‌ تلقی‌ شوند.
الكساندر گراهام ‌بل، عملكرد داخلی گوش را با یك پرده محكم فلزی لرزان مقایسه كرد و این مقایسه به اختراع تلفن انجامید. اینشتین بسیاری از قوانین خود را از رخدادهای مشابه طبیعی برداشت می‌ كرد و توضیح می‌ داد؛ رخدادهایی همچون پارو زدن در یك قایق یا ایستادن در ایستگاهی كه قطاری از آن می‌ گذرد.
8. نوابغ خود را برای فرصت ‌ها مهیا می‌ كنند. الكساندر فلمینگ اولین پزشكی نبود كه در مطالعه باكتری ‌های كشنده متوجه كپك‌ های ظرف كشت میكروب (كه در محیط باز قرار گرفته بود) شد. تفاوت در اینجا بود كه كمتر پزشكی به ‌جای دور ریختن این ظرف آن را "جذاب" بداند و به آن به دیده یك "فرصت" بنگرد. این نگرش علاقمندانه ی او، به كشف پنی ‌سیلین منتهی شد. ادیسون، وقتی در حال تفكر عمیق راجع به چگونگی ساخت یك رشته كربنی بود، ناخواسته با تكه ‌ای از خمیر بتونه سرگرم شده بود، آن را می ‌چرخاند و دور انگشتانش می ‌پیچید. لحظه ‌ای كه نگاهش به انگشتانش افتاد، برق از چشمانش پرید و گفت: "كربن را مانند یك رشته بپیچ!". نوابغ خلاق، منتظر دستاوردهای شانسی نمی ‌نشینند بلكه فعالانه به‌ دنبال اكتشاف تصادفی می ‌گردند.

تأثیرگذارترین بزرگان، علاوه بر محتوای فكریشان، الگوها و راهبردهای تفكر را نیز آموزش می‌ دادند. بنابراین واضح است كه راهبردهای فكری را می ‌توان آموخت. نوابغ خلاق می‌ دانند كه چگونه از این راهبرد های فكری استفاده كنند و به دیگران نیز بیاموزانند كه از آن ‌ها استفاده كنند. درك، تشخیص و به‌كارگیری راهبردهای فكری مشترك بین نوابغ خلاق، شما را قادر می ‌سازد تا در زندگی كاری و شخصی خود، خلاقانه رفتار كنید

انتشار این مطلب در:

Submit to DeliciousSubmit to DiggSubmit to FacebookSubmit to Google BookmarksSubmit to StumbleuponSubmit to TechnoratiSubmit to TwitterSubmit to LinkedIn

ورود به سایت


حاضرین در سایت

ما 14 مهمان و بدون عضو آنلاین داریم


آخرین مقالات

نظریه-ابرزمان
در تمامی طول تاریخ اندیشه همواره تصور فیزیكدان ‌ها و...
تصویرسازی-ذهنی-و-درمان-بیماری-ها
تصویرسازی ذهنی ؛ در طول هر روز هزاران فکر به...
ایده-آل-گرایی،-غرق-شدن-در-آنچه-“باید”-به-جای-آنچه-“هست”
انگارگرایی ، ایده آل گرایی ، تصورگرایی ، مثل گرایی...

آخرین مطالب

نظریه-ابرزمان
در تمامی طول تاریخ اندیشه همواره تصور فیزیكدان ‌ها و...
تصویرسازی-ذهنی-و-درمان-بیماری-ها
تصویرسازی ذهنی ؛ در طول هر روز هزاران فکر به...
ایده-آل-گرایی،-غرق-شدن-در-آنچه-“باید”-به-جای-آنچه-“هست”
انگارگرایی ، ایده آل گرایی ، تصورگرایی ، مثل گرایی...

ما را دنبال کنید در:

Please install plugin JVCounter!